در غیاب بگرام، نزدیکترین پایگاه آمریکا به غرب چین، پایگاه قطر است که بهدلیل فاصله زیاد، امکان رصد مرزهای غربی چین توسط آمریکا را به شکل مؤثری کاهش میدهد.
همانطور که میدانیم آمریکا در تلاش برای محاصره چین است و دکترین مهار را علیه این کشور اعمال میکند. اگر به نقشه جغرافیایی نگاه کنیم، مهار آمریکا علیه چین به شکل حرف C انگلیسی است.
این خط مهار از ژاپن آغاز میشود، سپس کره جنوبی، تایوان، برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی و بعد از آن هند را شامل میشود و در ادامه به افغانستان ختم میگردد. بهعبارت دیگر افغانستان یکی از حلقههای تکمیلکننده سیاست مهار آمریکا علیه چین محسوب میشود.
در دنیای فعلی و آینده، چین مهمترین رقیب ایالات متحده آمریکاست. در اسناد امنیت ملی آمریکا، چین بهعنوان تهدید اول امنیتی مطرح شده و از آنجا که رقابت بین آمریکا و چین بهعنوان پارادایم اصلی سیاست بینالملل آینده شناخته میشود آمریکا تلاش خواهد کرد تا یکی از استراتژیهایش یعنی استراتژی مهار را با تکمیل حلقه افغانستان به سرانجام برساند.
اگر بحران اوکراین که آمریکا پیشنهاداتی برای حل آن مطرح کرده حل و فصل نشود، آنگاه روسیه نیز بهعنوان رقیب آمریکا باقی خواهد ماند. در چنین شرایطی افغانستان به یکی از پایگاههای کلیدی برای اعمال فشار بر روسیه تبدیل میشود.
بازگشت احتمالی آمریکا به پایگاه بگرام، نشانهای از نظامیتر شدن فضای آسیا-پاسیفیک است. بهجای حرکت منطقه به سمت ثبات، باید انتظار داشت که منطقه به سمت بیثباتی پیش برود؛ چراکه هدف از این پایگاه، ورود عملی به فاز فشار علیه روسیه، چین و ایران است.
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، روابط آمریکا و هند تا حدی از مسیر طبیعی خود منحرف شد. ترامپ انتظار داشت که هند در تحریمها علیه مسکو با آمریکا همراهی کند، اما هند این همکاری را انجام نداد. همچنین، آمریکا انتظار داشت که هند حمله روسیه به اوکراین را محکوم کند، ولی چنین اتفاقی نیز نیفتاد. این ضعف نقش هند، و گرایش آن به همکاری بیشتر با چین و روسیه ممکن است آمریکا را به این فکر انداخته باشد که نمیتوان روی هند حساب باز کرد و از همین رو بازگشت به افغانستان موضوعیت پیدا کرده است.
حال این سؤال مطرح است که: آیا چنین سناریویی قابلیت تحقق دارد؟ باید دید ترامپ و اطرافیان او، که خود بانی خروج آمریکا از افغانستان بودند و این خروج در دوره بایدن تکمیل و اجرا شد، اکنون قرار است چه گفتمانی برای توجیه بازگشت به افغانستان ارائه دهند. آنها پیشتر تأکید میکردند که این جنگ، یک «جنگ بیپایان» است که هزینههای زیادی بر آمریکا تحمیل کرده. حال اگر بخواهند به این صحنه بازگردند، باید راهی برای اقناع افکار عمومی آمریکا پیدا کنند.
نکته دیگر از حیث امکان تحقق این سناریو موضع حکومت طالبان است که هنوز از سوی بسیاری از کشورهای جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته نشده، و از این نظر این مسأله به شدت در ابهام است. با وجود رد این پیشنهاد از سوی طالبان، باید دید که آمریکاییها چه بسته تشویقی برای طالبان ارائه دهند تا روابط خود با چین، روسیه و ایران را کنار بگذارد.